تحلت آماري با نرم افزار
پايگاه تخصصي تحليل آماري و داده پردازي مشاوران ايران با سال ها تجربه و انجام بيش از صدها پروژه تحليلي، سازماني و دانشجويي آماده ارائه كليه خدمات مشاورهي آماري در رشتههاي :
تحليل آماري به علم جمع آوري داده ها طبقه بندي آن ها ، تحليل و تغيير اطلاعات بدست آمده گفته ميشود. در اين درس ابتدا به روش علمي و جايگاه آمار در آن اشاره شده و در ادامه نحوه ارزيابي جوامع آماري و نمونه گيري بيان گرديده است. همچنين در انتهاي درس كاربرد كلي آمار در علوم مختلف تشريح شده. بر اساس نمودار ارائه شده در اين درس مي توان اصول كلي كاربرد آمار در علوم مختلف را درك نمود.
دادن عدد به پديده ها و تكرارپذيري هدف آمار و تحليل آماري
همه ما در زندگي خود ار آمار استفاده ميكنيم و در تصميمگيريهاي خرد و كلان خود، از آن بهره ميجوييم. براي نمونه، ممكن است، چند بار تجربه خوبي از تجارت با تاجر قد بلند نداشته باشيد، از آن به بعد ناخودآگاه ممكن است در برخورد تجاري با تاجران قد بلند، محتاط عمل كنيد. به عنوان مثال ديگر، ممكن است شخصي را مشاهده كنيم كه در قرعهكشي بانكي شركت كرده و مقدار زيادي پول برنده شده است، او از اين به بعد سعي ميكند در بيشتر قرعهكشيها شركت كند. و يا شايد با در رفتار برخي از افراد نسبت دادن خصوصيت يك يا چند نفر به تمام همشهري هاي آنان مشاهده شود. در اين گونه مثالها يك فرد بر اثر يك يا چند تجربه خود به نتيجهاي ميرسد. و اين عمل وي در واقع استفاده از نوعي روش آماري است. روشي كه پديدهها را كمٌي كرده و يك نتيجه از آن ميگيرد (در گذشته چند بار در يك موقعيت چنين امري اتفاق افتاده پس در در آينده اگر در اين موقعيت قرار گرفتم، فلان كار را ميكنم ،حال تصور كنيد كه از اين روش آماري به صورت منسجمتري استفاده شود. براي نمونه فرض كنيد يك فرد با 300 تاجر قدبلند در يك شهر تجارت كند و تجربه وي از اين تجارت ناخوشايند باشد. حال دادن عدد يك مفهوم و يك نتيجه مفيد پيش روي فرد ميگذارد و آن اينكه بهتر است در آن شهر و وقتي با تاجر قدبلند شماره 301 ملاقات ميكند، محتاطتر عمل كند و يا اصلا با او معامله نكند.
آمورش تحليل اماري شركت مشاوران ايرانبا اين روش احتمال تكرارپذيري نتايج را بالا مي برد. تكرارپذيري يكي از اصول مهم روش علمي است
آمار، علم استفاده از اعداد و كميتها در راستاي ايجاد مفهوم و نتيجهگيريهاست. به وسيله روشها و تكنيكهاي آماري ميتوان به كميسازي مفاهيم مختلف پرداخت، چند مفهوم را با هم مقايسه نمود و به هر مفهوم رتبه و معناي خاص به خود را بخشيد.كميسازي و دادن عدد به مفاهيم، فرض اصلي و اوليه علم آمار است. و زماني كه اين امر به درستي تحقق يابد، ميتوان نتيجه درست از مفاهيم آماري گرفت.
فرآيند عمومي تحليل آماري
اين فرايند كميسازي تا رسيدن به نتيجه درست را ميتوان در شكل زير نمايش داد.
چيزي كه از آن با عنوان« تحليل آماري» ياد ميكنيم، تحليل علمي قضايا و مفاهيم است كه شكل اصلي اين روند در نگارهي بالا نمايان است.
براي مثال فرض كنيد ميخواهيم بدانيم آيا شهروندان يك شهر خوشحال هستند يا نه ( ميتوانيد اهداف ديگري را نيز در نظر گرفت براي نمونه سنجش مفاهيم ديگري همچون خونگرم بودن و مهماننواز بودن، ثروتمند بودن، سالم بودن، باسواد بودن ويا پيش بيني واكنش آنها نسبت به گراني يا وضعيت سياسي). بياييد با هدف دانستن اين موضوع كه آيا شهروندان يك شهر خوشحال هستند يا خير، به پيش برويم. در ابتدا ما بايد بفهميم كه خوشحالي يعني چه. به بيان ديگر، بايد مشخص شود كه وقتي ميگوييم يك فرد خوشحال است، اين امر ناشي از چه اتفاقي بوده است. بنابراين ما بايد كار خود را از نقطه صفر آغاز كنيم تا به هدفمان برسيم. براي اين كار ابتدا بايد بفهميم كه آيا قبلاً كسي خوشحالي را تعريف كرده يا نه. و آيا كسي در مورد اندازهگيري خوشحالي پژوهشي انجام داده است يا نه. اين مرحله از كار به « پيشينه شناسي» معروف است. ممكن است ما تعاريفي كه از خوشحالي ارائه شده است را داراي كيفيت كافي نيابيم و براي بهبوددهي به آن در صدد تعريف مجدد آن يا تكميل تعريف قبلي برآييم. مثلاً ممكن است قبلاً پژوهشگري خوشحالي را « خنديدن به مدت 20 دقيقه درطول روز» تعريف كند و ما آن تعريف راكاملتر كرده و به « خنديدن به مدت 20 دقيقه و احساس مفيد بودن در طول روز» تبديل كنيم. در واقع هدف اين مرحله اين است كه تعريف عملي از متغير خوشحالي ارائه شود، و دقت در كارهاي گذشته ميتواند راه را براي رسيدن به اين هدف هموار سازد. اگر بخواهيم تحليل آماري داشته باشيم، بايد مشخص كنيم كه اولاً چگونه يك نفر خوشحال است، و چگونه ميتوان خوشحالي را درجهبندي نمود وآن را براي تك تك افراد مشخص كرد. براي انجام اين امر بايد تمام افراد شهر را در مدت زمان كوتاهي مورد مطالعه قرار دد. بياييد فرض كنيم كه يك پژوهشگر ساعت برنارد داشته باشد و يك لحظه زمان را متوقف كند و تمام افراد شهر را ببيند و از روي حالت چهره و يا رنگ و روي صورتشان، بفهمد كه يك نفر شاد است يا نه. و اينها را در يك فرم علامت بزند. اما آيا اين كاري درست است؟ آيا از روي شكل افراد مي تواند به اين مسئله پي ببرد؟ پاسخ مشخص است نگاه به چهره يك فرد به تنهايي نميتواند اندازهگيرياي درستي از خوشحالي وي باشد. جداي اين مشكل، بياييد به دنياي واقع برگرديم و به ياد آوريم فرض ما اين بود كه ساعتي وجود دارد كه همهي افراد شهر را در يك لحظه در زمان متوقف ميكند و پژوهشگر وقت و حوصله زيادي دارد و مي تواند به همهي آنها سر بزند. پس در اصل وي در دنياي واقعي، دو مشكل دارد: يكي چگونگي مشخصنمودن خوشحالي يك فرد و ديگري دسترسي به همهي افراد شهر براي سنجش خوشحالبودن آنها. پژوهشگر ديگري را در نظر بگيريد كه دنبال روش ديگر مي رود. وي ميگويد من ميدانم در اين شهر 200 روانشناس وجود دارد و مي روم از آنها ميپرسم كه آيا افراد شهر خوشحال هستند يا نه و آن را در فرم خود ثبت ميكنم.
اين كار ممكن است مشكلات قبلي را نداشته باشد، ولي مشكل ديگري كه پيش ميآيد اين است كه شايد اكثر افراد شهر به روانشناس مراجعه نكرده باشند. و يا اطلاعات روانشناسان مربوط به يك ماه قبل باشد (زيرا در هر حال از يك روانشناس، احوال افراد ديگر پرسيده ميشود)
براي غلبه بر اين مشكلات ميبايد به فكر ابزاري بود كه متغير مورد بررسي ( خوشحالي) را به درستي بسنجد.
انسان در زمينههاي مختلف، ابزار متفاوتي براي اندازهگيري مفاهيم اختراع كرده و مورد استفاده قرار داده است. ابزاري كه هر يك در پيشرد شاخهاي از علوم كارساز بودهاند. مثلاً اگر بخواهيم ببينيم كه آيا يك شهر آب وهواي گرمي دارد يا نه، از دماسنج استفاده ميكنيم. و يا براي ديدن اينكه فشارخون يك فرد بالاست يا پايين، از فشارسنج بهره ميگيريم.
حال دوباره مشكل دوم را فراموش و فرض كنيد كه ساعت برنارد را در اختيار داريد و چيزي شبيه فشار سنج يا دماسنج با نام خوشحاليسنج، اختراع شده است كه درجهي خوشحال بودن افراد يك شهر را مشخص ميكند. اگر شما چنين وسيلهاي را در اختيار داشته باشيد، تنها بايد دو چيز را مشخص كنيد تا بتوانيد به نتيجه درست برسيد: يكي اينكه چه درجهاي از خوشحالي را خوشحالي بالا يا پايين تعريف كنيد و چگونه اين درجات محاسبهشده براي تكتك افراد را در نتيجهگيري خود براي تمام افراد شهر جاي دهيد. براي مشخص كردن جواب مسئله نخست مي توانيد درجات خوشحالي سنج را به دو قسمت تقسيم كنيد. مثلاً اگر خوشحالي سنج 10 درجه دارد، درجات بالاتر از 5 را خوشحالِ زياد و كمتر از 5 را خوشحالِ كم تعريف كنيد. و براي اينكه وضعيت را در بين تمام افراد شهر مشخص كنيد، از نتايج ميانگين بگيريد.
به ياد داشته باشيد كه بايد مطمئن شويد خوشحاليسنج شما خراب نيست. براي حل اين مسئله مي توانيد با چند خوشحال سنج ديگر، افراد را مورد آزمون قرار دهيد.
حال بياييد به دنياي واقعي برگرديم. و متأسفانه بايد اين حقيقت را قبول كنيم كه ساعت برناردي وجود ندارد و امكان اين كه تمام شهر را مطالعه نمود وافراد آن را متوقف نمود وجود ندارد. همچنين چيزي به عنوان خوشحال سنج، وجود خارجي ندارد.
پس در دنياي واقع و خارج از فرض ذهني، مي بايست راهحلي براي اين مشكلات بيابيم. براي حل مشكل اول ميتوان از تكنيكهاي نمونهگيري و يك سري فرضهاي آماري استفاده كرد، به اين ترتيب كه به صورت تصادفي، تعداد كمتري از مردم شهر را مورد مطالعه قرار داده و نتايج را با احتمال و درجهاي از خطا، به كل افراد شهر تعميم داد. براي حل مشكل دوم هم راههاي مختلفي وجود دارد. ميتوان چند پرسشنامه تدوين كرد. و از نمونه انتخاب شده چند بار به جمعآوري اطلاعات پرداخت و يا چند سوال با مفهوم يكسان را در پرسشنامه گنجاند تا از صحت دادههاي گرفته شده اطمينان حاصل كرد. اين اطمينان را نيز ميتوان با استفاده از برخي تكنيكهاي آماري به دست آورد..
تحليل آماري و علوم مختلف
مثالي كه در اين جا بيان شد، نمونهاي خاص بود ولي ميتوان موارد ذكرشده در شكل انتهاي همين صفحه را در علوم مختلف و با كمي تغيير شرايط، با مراحل ذكرشده در مثال قبل، مقايسه نمود
برچسب: ،